English Persian Dictionary - Beta version
 
پرسش ترجمه خود را ارسال نمایید
| Help | About | Careers
 
Home | Forum / پرسش و پاسخ | + Contribute | Users
Login | Sign up  
     

Enter keyword here!
  Tips | Translate!
✘ Close
✘ Close
Total search result: 202 (6704 milliseconds)
ارسال یک معنی جدید
Menu
English Persian Menu
tintless U بدون سایه رنگ
معنی که میخواستی رو پیدا نکردی؟ برو تو این صفحه تا از دیگرون کمک بگیری.
Search result with all words
shadeless U بدون سایه
Other Matches
shadings U سایه دار کردن سایه افکندن
shades U سایه دار کردن سایه افکندن
shade U سایه دار کردن سایه افکندن
silhouettes U طرح سایه سایه انداختن
silhouette U طرح سایه سایه انداختن
half tone screen U صفحه سایه روشن زدن درعکاسی پرده سایه روشن
vignetting U سایه روشن زدن به نقشه یاعکس هوایی نمایش عوارض نقشه با سایه روشن تدریجی
He fight with his shadow. <proverb> U او با سایه خود مى جنگد (از سایه خود مى ترسد).
informally U بدون تشریفات بدون رعایت مراسم اداری یا قانونی
without any reservation U بدون هیچ قید وشرط بدون استثنا مطلقا
unformed U بدون شکل منظم هندسی بدون سازمان
flat U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
flattest U ضربه بدون ایجاد پیچ در گوی بیلیارد حالت کشیده و بدون انحنای بادبان دریای ارام سطح اب مناسب ماهیگیری
independently U آزاد یا بدون کنترل یا بدون اتصال
of no interest U بدون اهمیت [بدون جلب توجه]
Taoism U روش فکری منسوب به lao-tseفیلسوف چینی که مبتنی است بر اداره مملکت بدون وجوددولت و بدون اعمال فرمها واشکال خاص حکومت
parataxis U مرتب شدن بدون ربط منطقی توالی دو عبارت یا جمله بدون ربط یا عوامل دستوری دیگر
lynch law U مجازات بدون دادرسی که مردم از پیش خود معین کنند, مجازات مجرمین بدون رسیدگی قضایی وقانونی
offhand U بدون مقدمه بدون تهیه
unstressed U بدون اضطراب بدون کشش
unbranched U بدون انشعاب بدون شعبه
achylous U بدون کیلوس بدون قیلوس
shadings U سایه
shadow U سایه
cleek U سایه
shadowing U سایه
shadowed U سایه
shadows U سایه
umbra U سایه
thanks to..... U در سایه
shade U سایه
umber U سایه
shadowless U بی سایه
auspices U سایه
shading U سایه
umbrage U سایه
sunshade U سایه
sunshades U سایه
shadiness U سایه
shades U سایه
canopies U سایه بان
shadowy U سایه مانند
lighting U سایه روشن
shaded <adj.> U سایه دار
somber U سایه دار
canopy U سایه بان
To cast a shadow . U سایه انداختن
To cast a shadow. U سایه انداختن
shady U سایه دار
sciamachy U جنگ با سایه
ski graphŠetc U سایه نگاری
sciagraphy U سایه نگاری
shader U سایه رنگ زن
obtenebrate U سایه افکندن بر
shadow play U نمایش سایه ها
shadowlike U سایه مانند
shadowy U سایه افکن
penumbra U سایه روشن
halftone U سایه رنگ
kinema or cin U سایه نما
kinephantoscope U سایه نما
light and shade U سایه روشن
overcast U سایه انداختن
umbrageous U سایه دار
adumbral U سایه افکن
boxed cornice U سایه بان
halftones U سایه رنگ
umber U سایه انداختن
umbriferous U سایه افکن
penumbra U نیم سایه
bowery U سایه دار
shadowy <adj.> U سایه دار
adumbration U سایه افکنی
bowers U سایه بان
hatching U سایه زنی
silhouette target U سایه هدف
bower U سایه بان
to go to the shades U سایه افکندن در
tones U سایه روشن
overshadows U سایه افکندن بر
tinges U سایه رنگ
tinge U سایه رنگ
shading U سایه زنی
drop shadow U سایه برجسته
overshadowed U سایه افکندن بر
shadows U شبح سایه
shady [place] <adj.> U سایه دار
sombre U سایه دار
shades U سایه بان
shadings U سایه بان
overshadowing U سایه افکندن بر
shade U سایه انداختن
tone U سایه رنگ
shade U سایه بان
half tone U سایه روشن
half shadow U نیم سایه
halation U نیم سایه
shading U سایه اندازی
shadows U شدو سایه
shadowing U شدو سایه
shadow U شدو سایه
shadow U شبح سایه
shades U سایه انداختن
umbrageous [literary] <adj.> U سایه دار
tone U سایه روشن
shadings U سایه انداختن
shadowed U شدو سایه
shadowing U شبح سایه
shadowed U شبح سایه
overshadow U سایه افکندن بر
shady U سایه افکن مشکوک
umbrage U سایه شاخ و برگ
shade U جای سایه دار
shade U سایه دار کردن
umbrage U شابهت سایه وار
half tone U سایه روشن زدن
sciagraph U عکس سایه نما
pastel shades U سایه رنگهای خفیف
shading response U پاسخ سایه روشن
auspice U سایه حمایت توجهات
gray scale U مقیاس سایه زنی
thanks U افهار امتنان در سایه
thermal shadow U سایه روشن حرارتی
adumbrate U سایه افکندن بر طرح
thank you U سایه شما کم نشود
shadow factor U ضریب انحراف سایه
phantasm U فاهر فریبنده سایه
contrasts U زمینه طرح و سایه
contrasting U زمینه طرح و سایه
contrasted U زمینه طرح و سایه
contrast U زمینه طرح و سایه
to be afraid of one's own shadow . از سایه خود هم ترسیدن .
shadings U سایه دار کردن
She has become rather off hand. U سایه اش سنگین شده
shadings U جای سایه دار
pencilled U بامداد سایه زده
shades U سایه دار کردن
shades U جای سایه دار
halftoning U سایه رنگ زدن
crosshatch U بطور اریب سایه زدن
luminist U نقاش سایه روشن نما
shaded pole motor U موتور با قطب سایه دار
The trees give a pleasant shade . U درختان سایه قشنگه می اندازد
tone U سایه روشن عکس هوایی
croddhatching U بطور اریب سایه زدن
tones U سایه روشن عکس هوایی
shade U اختلاف جزئی سایه رنگ
shades U اختلاف جزئی سایه رنگ
shadings U اختلاف جزئی سایه رنگ
mezzotinto U نقاشی سایه روشن کردن
to go to the shades U مردن سایه دار کردن
sciomantic U غیبگو از روی سایه مرده
mezzotint U نقاشی سایه روشن کردن
contrast enhancement U توسعه تشخیص سایه روشن
To shadow someone. U مثل سایه کسی را تعقیب کردن
Lets sit in the shade , Its cooler. U توی سایه بنشینیم خنک تر است
He hates my gusts. He detests me . He loathes the sight of me . U سایه ام را با تیر می زند ( دشمنی وعداوت )
anti dazzle vizor U سایه بان شیشه جلوی اتومبیل
sciomacy U غیب گویی از روی سایه مرده
shadow U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
solid U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
hachure U سایه زنی قلم هاشور زدن
shadowing U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
solids U سه بعدی سایه دار ایجاد میکند
shadows U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
galanty show U نمایش اشکال بوسیله سایه انداختن
shadowed U سایه افکندن بر رد پای کسی را گرفتن
stipple U با نقطه سایه زدن یانقشی ایجاد کردن
tones U درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
hachures U خطوط مقطع کوتاه برای سایه زدن بعکس
tone U درجه تیرگی و سایه داربودن رنگ در گرافیک کامپیوتری
grey scale U سایه هایی که از نمایش بخشهای رنگی روی صفحه تک رنگ تولید میشود
tan alt U ضریب انحراف سایه برای تعیین ارتفاع اشیا در روی عکس هوایی
shadow factor U ضریب مربوط بانحراف سایه در عکس هوایی برای تعیین ارتفاع اشیاء
kernel U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
monochrome U صفحه نمایش کامپیوتر که متن و گرافیک را سیاه و سفید و سایه دار و نه رنگی نشان میدهد
kernels U تعداد دستورات ابتدایی لازم برای روشن کردن پیکسهای صفحه به رنگهای مختلف و با سایه .
composite video U واحد نمایش ویدیویی که یک سیگنال تصویری مرکب را می پذیرد و چندین رنگ یا سایه خاکستری ایجاد میکند
recoilless U جنگ افزار بدون عقب نشینی بدون عقب نشینی
inoperculate U بدون سرپوش جانور بدون سرپوش
hypsometric diagram U طرح منظری عوارض نمایی که عوارض در ان با سایه زدن مشخص شده باشد
overcast U سایه افکندن ابر ابر دار کردن
hill shading U سایه زدن ارتفاعات و تپه هاروی نقشه رنگ کردن ارتفاعات در عکس جهت تابش نور خورشید
To shade ones eyes. U سایه زدن به چشم ( آرایش چشم )
clouding U ابری شدن سایه افکن شدن
clouds U ابری شدن سایه افکن شدن
cloud U ابری شدن سایه افکن شدن
half tone U رنگ متوسط سایه رنگ
blacked U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacks U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blackest U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
black U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
blacker U 1-استفاده از سایههای خاکستری برای نمایش رنگهای صفحه نمایش . 2-تصویری که در آن هر پیکسل سیاه یا سفید است و هیچ سایه خاکستری ندارد
watermark U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
watermarks U علامت چاپ سفید در متن کاغذ سفید چاپ سفید یا سایه دار کردن
ex U بدون
bottomless U بدون ته
ex- U بدون
goalless U بدون گل
obtrusively U بدون حق
Recent search history Forum search
1postside
1Social worker job is to serve everyone without any discrimaintion
2In order to be interesting you have to be mean
1 facing man power issue if some day my rigger will be free I provide you, project in on going and I send rigger to Jalalabad and Kundoz I am also
1leave the trial?
1free chlorine residual
0سایه چشم زدن ب انگلیسی چی میشه؟
0 دستگاه یو پی اس چیست و چه وظیفه ای در سازمان دارد؟
more | برای این معنی از دیگران سوال بپرسید. (Ask Question)
  Contact• | TermsPrivacy  © 2009 Perdic.com